سفر به ارسنجان
شنبه 26 اردیبهشت ماه مبعث رسول اکرم بود و تعطیل .
ما هم تصمیم گرفتیم بریم ارسنجان ، از اونجا که دیگه هیچ قوم و خویشی ارسنجان نداریم ، کلید خانه بهزاد ، پسر عموی محمد ، رو گرفتیم و جمعه حرکت کردیم به سمت ارسنجان .
یک روز اونجا بودیم و روز شنبه برگشتیم .
اینم عکسای گل پسر.
اینجا باغ اناری عمه مریم هست ،البته خودشون نبودن و باغ بدون اونا صفایی نداشت ،
شب هم رفتیم پارک که به پرهام حسابی خوش گذشت .
می خواست بره پارک بادی ولی خیلی شلوغ بود و منم ترسیدم ، دیگه رفت استخر توپ .
اینقدر تو استخر توپ بهش خوش گذشت که خدا می دونه.
توی پارک یه قورباغه دیدیم .
و پرهام که ادای راه رفتن قورباغه رو بیرون می آره.
صبح روز شنبه هم رفتم یه منطقه به اسم تنگ اشکن که صبحانه بخوریم ، ولی وقتی رسیدیم دیدیم نان یادمون رفته ببریم .
یه منطقه بکر ، زیبا و آروم .
آنقدر آروم بود که من ترسیدم ، احساس ناامنی می کردم ،
به خاطر همین سریع به سمت خانه حرکت کردیم .
سفر خوبی بود با اینکه یه روز بیشتر نبود ولی حسابی خستگی از تنمون بیرون رفت .
حالا بنویسم از پرهام
ولش کن همون ننویسم بهتره .
خدا رو شکر سالمه ، بذار اینقدر شیطونی کنه تا همه از دستش عاصی بشن .