شکستن سر پرهام
سه شنبه 27 مرداد 94 پرهام سرش شکست . خانه آقا زیر میز ناهار خوری رفته بود ، بعد که می خواست بیرون بیاد سرش به لبه میز خورد و شکست .
اولش گریه کرد ، بعد که مامان بهش گفت بیا بهت بستنی بدم آروم شد ، ولی اجازه نمی داد به سرش دست بزنم و می گفت درد داره .
ظهر که خوابید آروم موهاش رو کنار زدم و نگاه کردم .
ای واااااااااااااااااااااااااااای من .
سرش به اندازه یه بند انگشت باز شده بود و خونی بود .
عصر که از خواب بیدار شد عکس از قسمت شکستی گرفتم و واسه داداشم فرستادم که چیکار کنم .
اونم گفت ببرید درمانگاه تا براش بخیه بزن. دیگه با ترس و لرز اول بردمش حمام و موهاش رو شکستم وبعد رفتیم درمانگاه ، دکتر اونجا هم گفت بخیه کنید .
وای که بخیه زدیم و چقدر بی زبون پسرم گریه کرد ، خیلی شرایط بد و سختی بود . امیدوارم واسه هیچ بچه ای اتفاق نیافته .
دیگه دکتر بهمون آنتی بیوتیک داد و قرار شد مرتب ضد عفونی اش کنیم و بعد از یک هفته دیگه بخیه اش رو بکشیم.
پسرم در حال کشیدن نخ دندون
و این هم نمایی از پشت سرش
دیروز هم رفتیم بخیه رو کشیدیم ، یه کوچولو گریه کرد ولی خدا رو شکر مثل اون روز نبود .
امیدوارم همه بچه ها سالم باشن و هیچ پدر و مادری ناراحتی و گریه بچه اش رو نبینه.