اولین جایزه پرهام
هیچ چیز با ارزش تر و زییاتر از این نیست که دفترغنچه های پسرت رو باز کنی و ببینی که مربی اش این متن روبراش نوشته :
" با سلام : مامان پسرم در کلاس خیلی خوب همکای می کند و فعالیت خود را خیلی بهتر از قبل انجام می دهد . جهت تشویق کودک یک هدیه در صورت امکان تهیه بفرمایید و به مهد تحویل دهید . "
وقتی این متن رو خوندم محمد و پرهام تو اتاق خوابیده بودن اینقدر خوشحال شدم که با شور و نشاط رفتم پیش محمد و براش خوندم .
محمد هم آخر شب رفت و براش یه هدیه گرفت ،
البته مربی اش گفته بود هر وقت خواستید هدیه بگیرید یه چیز کوچیک بخرید که نه خانواده تو فشار بیافته و نه اینکه بچه های دیگه ناراحت بشن .
البته چندان چیز جالبی نیست و با اون چیزی که روی بسته نشان می ده کاملاً متفاوته.
اینم از داخل بسته :
و بدین ترتیب پرهام اولین جایزه خودش رو از مهد گرفت .
"" راستی ما یه دوست داشتیم به اسم قفل ، یه مدته ازش بی خبرم ، وبلاگش هم در دست تعمیره . خیلی نگرانش هستم ، ای کاش این متن رو بخونه از احوال خودش منو خبر دار کنه .""