پرهام پرهام ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

پرهام مهربونم

افتادن دندانهای شیری پرهام

1396/3/23 11:04
نویسنده : فریده
3,458 بازدید
اشتراک گذاری

اردیبهشت ماه  محمد نوبت دندانپزشکی داشت ، وقتی به خانه آمد خسته بود و  خوابید ،

 

پرهام هم خواب بود ، بعد از یکی دو ساعت من دیگه خسته شدم و رفتم از خواب بیدارشون کنم  ،

 

به محمد گفتم دیگه بلند شو ، بهم جواب داد دندونم درد می کنه ، به هر زحمتی بود بیدارش کردم ،

 

پرهام هم از خواب بیدار کردم ، پرهام از خواب بلند شد و گفت مامان دندونم درد می کنه ، با خودم فکر کردم که شاید به خاطر حرف محمد هست ،

 

بهش گفتم بلند شو و  مسواک بزن ، مسواک و خمیر دندانش رو آورد ، یه لحظه نگاه کردم دیدم دندان جلوش کج شده ، شوکه شدم و شروع کردم به اینکه وای و واویلا ، امروز تو مهد خوردی زمین ؟؟ چرا این جوری شده ؟؟

 

 دست  زدم دیدم دندانش لق شده ، خیلی نگران شدم ، فکر می کردم خیلی زوده که دندون شیری اش بیافته ،

 

زنگ زدیم دکتر صحراخیز  و براش نوبت فوری گرفتیم ، پرهام اینقدر ترسیده بود که حرف نمی زد ، بهش می گفتم حرف بزن می گفت می ترسم بیافته ،

 

پرهام که هر وقت می خواهیم از خانه بیرون بریم اینقدر واسه لباس پوشیدنش اوضاع داریم ، آمده بود و می گفت مامان لباس من خوبه .

 

رفتیم دندانپزشکی و دکتر معاینه کرد و گفت کاملاً طبیعیه و روند خودش رو داره طی می کنه و امیداواری دارد که دندانهای خوبی هم داره  ،

 

به دکتر گفتم کاش می کشیدید ، گفت خودش لق بشه و بیافته بهتره ، خلاصه با لبی خندان از مطب آمدیم بیرون ، پرهام که هنوز تو شوک بود ، خیلی کم غذا می خورد و می گفت می ترسم بیافته . پسرم حسابی توی بحران بود .

 

کلی براش توضیح دادیم که چیز خاصی نیست و همه آدما این مرحله رو طی کردن ولی بازم نمی تونست قبول کنه  .

 

دیگه پا رو فراتر گذاشتیم و گفتیم اگه دندونش بیافته ، شب می زاریم زیر بالش و صبح فرشته ها براش جایزه می آرن .

 

پرهام جونم

 

مدتی گذشت و دندون کناری اونم لق شد ولی پرهام اصلا ً بهش دست نمی زد تا کنده بشه ، از اون طرف داشت پشت دندان ، دندان جدید بیرون می آمد و نگران این بودیم که نکنه دندون جدید کج در بیاد ،

 

هر چی به محمد می گفتم دندونش رو بکش ، می گفت واااااااای من اصلا دلم نمی آد ، پسرم اذیت می شه .

 

یه دکتر دندانپزشک دیگه که محمد معمولاً  پیش اون می ره هم  نوبت گرفتم و پرهام رو بردیم اونجا ، اونم نگاه کرد و گفت می تونم خودم بکشم ولی بهتره از این محیط خاطره بدی براش باقی نمونه ، خودتون بکشید .

 

آمدیم خانه و تصمیم گرفتیم این وظیفه خطیر رو به داداشم علیرضا بسپاریم  ، خدا رو شکر اونا هم از بوشهر به شیراز آمده بودن .

 

رفتیم خونشون ، پرهام کلی با نگار و بهار بازی کرد و وقتی علیرضا آمد بهش گفتم مامان دندونت رو به دایی نشان بده ،

 

علیرضا با یه حرکت دوتا دندونش رو جدا کرد ولی هنوز کاملاً جدا نشده بودن با کلی اصرار و خواهش جداشون کردیم .یه کم گریه کرد ولی بعدش بلند شد و دومرتبه با نگار و بهار شروع به بازی کرد.

 

و به این ترتیب اولین و دومین دندان شیری پرهام در تاریخ 3 خرداد ماه 96 افتاد .

 

افتادن دو تا از دندانهای شیری پرهام

 

از قبل فکر جایزه های فرشته ها هم کرده بودیم و شب که خوابید هدیه ها رو زیر بالش گذاشتم ، یه لگوی کشتی ، یه بازی فکر و بکر و سی تومان پول جایزه ای بود که فرشته ها واسش درنظر گرفته بودن ،

 

پول گذاشتیم چون نگار به پرهام می گفت معمولاٌ فرشته ها پول می زارن . ما هم گفتیم پول هم بزاریم تا هم این حرف نگار درست از آب بیرون آمده باشه و هم اینکه دفعات دیگه نگران جایزه فرشته ها نباشیم و با پول قال قضیه رو بهم بیاریم.

 

صبح که از خواب بیدار شد زیر بالش رو نگاه کرد  از دیدن جایزه ها کلی خوشحال شد ،

 

عصر هم واسه اینکه پسر خوبی بود و اجازه داده بود دندانش به راحتی کشیده بشه به پارک گاندو رفتیم و طبق خواسته خودش واسش ساعت بِن تِن گرفتیم .

 

خلاصه به خاطر یه دندون شیری کلی باج دادیم تا پسرمون این مرحله از زندگی شو به راحتی و با خاطره خوب سپری کرده باشه .

 

خدایا دوست دارم .

 

پسندها (1)

نظرات (4)

مامان یسنا
24 خرداد 96 9:55
سلام فریده جان ... خوبی/ خوشی؟ پرهام جون ما چطوره؟ ای جان ... تبریک میگم ... انشاله همه مراحل زندگیش با موفقیت پشت سر بزاره عزیزم واس یسنا که هنوز هیچی معلوم نیست.. احتمالا قصد افتادن ندارن
فریده
پاسخ
سلام خانم ، ما خوبیم ، شما چطورید ؟؟ خیلی کم پیدا شدید ؟؟ خیلی کم پست می زارید ، دلمون واستون تنگ شده .
پارمیدا
30 خرداد 96 16:15
به به مبارکه به سلامتی.ماهم پارسال با پارمیدا سر قضیه دندونش کلی داستان داشتیم خیلی زود افتاد خیلی زود هم در اومد. پرهام ها هم که همشون شیرینند.زنده باشند همه بچه ها ایشالا
فریده
پاسخ
واقعاً که مرحله ای سختی رو به بچه ها سپری می کنن، البته به نظرم بحران مادرا بیشتره . خندونک. پرهام شما که واقعاً شیرینه محبتمحبت
شادی
17 تیر 96 16:35
مبارکککککک باشه. اینم مرحله ای واسه خودش. من خودم ذهنیت خوبی از لق شدن دندون هام در دوران کودکی ندارم. و نمی دونم چرا... فکر گذاشتن هدیه زیر بالش و فرشته دندون هم خیلی خوب بود. البته معمولا فقط برای دندون اول میاره. خیلی خودتونو زحمت ندین آوینا هم منتظره دندونش بیفته و فرشته دندون شب زیر بالشش پول بزاره.
فریده
پاسخ
واقعا بسی استرس آور هست ، مخصوصاً واسه پدر و مادر ، پس دیگه فکر جایزه و هدیه فرشته مهربان نباشیم. امیدوارم دندانهای آوینا جون خیلی راحت و بی دردسر بیافته
مهسا
29 تیر 96 18:34
چه دلستان بامزه ای. یاد خودم افتادم. تمام دندانهای شیری من رو بابام کشیده. خیلی راحت. یادمه یه نخ می بست و یهو می کشید.
فریده
پاسخ
چه با حال ، کشیدن دندون با نخ . حالا واسه بقیه دندانهای پرهام این روش رو امتحان می کنیمبغل