آغار سال تحصیلی 1398
امسال پرهام کلاس سوم هست .
مدرسه دو زبانه تبیان
معلم فارسی : خانم حسینی پور
معلم زبان : خانم زارعی
راننده سرویس : خانم رئیسی
اول مهرماه روز دوشنبه بود ، پرهام هنوز فرم مدرسه نداشت ، در حقیقت مدرسه کم کاری کرده بود و دیر به دستمون رسوند ، فکر کنم 18 مهر ماه بود که از مدرسه یه فرم بسیار بد رنگ و بسیار بد دوخت تحویل گرفتم . شلوارش که بیشتر به شلوار کردی شباهت داشت ، ولی خوب چیکار می شه کرد .
مدرسه پرهام به کوچه 43 فرهنگ شهر منتقل شده که بسیار از خانه و محل کار من دور هست . روز اول که پرهام رو رسوندم فهمیدم که ای داد و بیداد چرا زودتر این مسیر رو نیامدم تا متوجه بشم مسیر طولانی هست و یه فکری واسه تغییر مدرسه یا خانه بکنیم .
بعد از چند روز با سختی سرویس واسه پرهام گرفتیم و قرار شد بر خلاف سالهای گذشته که مسیر رفت و برگشت پرهام از سمت اداره بود ، این بار از خانه سوار سرویس بشه .
سرویس ساعت 7:20 دقیقه پرهام رو سوار می کنه و این یعنی اینکه من حداقل ده دقیقه هر روز دیر می رسم و از طرف دیگه پرهام زودتر از من به خانه می رسه که بهش کلید خانه رو دادیم و قرار شد خودش در رو باز کنه ، اوایل فکر می کردیم که سختش باشه ولی دیدم که نععع ، هر وقت می آم خودش آمده توی خانه .
البته فاصله آمدن من با پرهام به دودقیقه هم نمی رسه و در حد اینه که هنوز تلویزیون رو نتونسته روشن کنه.
تعداد بچه های کلاس پرهام 20 نفر هست و تقریبا می شه گفت 5 نفری از اونا واقعا شیطون هستن .
پرهام جزو بچه های آروم کلاس هست . دوستاش علی سام ، سپهر و عرفان هستن.
و هر وقت پیش سروش می شینه توی خانه غر می زنه که وای و واویلا.
مشق به راحتی نمی نویسه و من بیچاره حداقل باید دو ساعتی زمان بزارم که آقا مشقش رو تمام کنه . عملاً از ساعت 5 تا 7 شب درگیر مشق پرهام هستیم . مشق اش در حد یه صفحه هست ولی هر خطی که می نویسه باید یه دست UNO بازی کنیم . یا باید بیاد توی بغلم که آرامش پیدا کنه .
اینم از روزگار پسر کلاس سومی من