اندر احوالات ما
سلام و صد تا سلام
بالاخره دستم به تایپ کردن رفت تا بیام و اخبار این مدت رو بنویسم .
اول از آخر شروع می کنم :
قراره 16 اردیبهشت تا 19 اردیبهشت ، یعنی سه شنبه تا چمعه هفته آینده ، با مامان و آغا و صد البته با پرهام و محمد برویم مشههههههد.
رفت روز سه شنبه ساعت 8:30 صبح و برگشت روز جمعه ساعت 22:30 .
مکان رو از پست بانک هتل آرامیس گرفتیم .
حالا خبر بعدی ، احتمالاً روز جمعه 12 اردیبهشت با یکی از همکارام می رویم تهران واسه نمایشگاه کتاب و روز یکشنبه برمی گردیم . و این یعنی اینکه برای اولین بار دو شب جدا از پرهام می خوابم.
اول نمی خواستم قبول کنم ولی وقتی با محمد صحبت کردم منو راضی کرد که برم و قرار شد توی این مدت حسابی هوای پرهام رو داشته باشه.
این از خبرهایی که قراره در آینده اتفاق بیافته .
حالا می ریم سراغ روزهای گذشته وکارهایی که با پرهام انجام دادم.
صبح پنچ شنبه ها با پرهام می ریم پارک روبروی خونمون و کلی لذت می بریم ولی چون تا از خواب بیدار می شیم نزدیک هایی ظهر می شه تمام سرسره ها داغ شده پس با پرهام می ریم و روی چمن ها می شینیم و کلی عکس می گیریم . پرهام هم کلی ژست می گیره و می گه اینجوری ازم عکس بگیر.
بهش می گم به دوربین نگاه کن ، می گه نه ، اینجوری بگیر .
من هنوز بعد از سی و اندی سال هر وقت می خوام عکس بگیرم حتماً باید به دوربین نگاه کنم وگرنه فکر می کنم عکس گرفته نشده.
یه جمعه هم با محمد و پرهام رفتیم باغ وحش .
روز جمعه محمد تلویزیون تماشا می کرده که برنانه من و تو می گه باغ وحش شیراز سگ زنده داخل قفس شیرها می اندازه محمد هم پیشنهاد کرد برویم باغ وحش .
آماده شدیم و رفتیم . اونجا سیروس قهرمانی رو دیدیم . شیر دیدیم ، یه عالمه خرس دیدیم ، میمون ، شتر ، شتر مرغ ، دیگه گراز . همه رودیدیم .
از جلوی قفس شیرها که رد می شدیم صدای شیر در می آوردم که شیرها یه تکونی به خودشون بدن ولی دریغ از یک حرکت کوچک ، همش خواب بودند . این شیرها حوصله تکون خوردن نداشتند چه برسه به اینکه بتونن یه سگ زنده رو بخورن.
داداشم می گفت شیرها رو معتاد می کنن که هم زیاد تکون نخورند و هم غذا کمتر بخورند ، نمی دونم والله . عکس های باغ وحش رو بعداً می زارم .
جمعه گذشته هم (5/2/93) رفتیم باغ طاهره ، دوچرخه پرهام رو برده بودیم امیرحسین که آمد اونم دوچرخه داشت و کلی با هم دوچرخه بازی کردند . خدا رو شکر اصلاً با همدیگه برخوردی نداشتند و خیلی خوب با هم بازی کردند.
یه خبر خوب دیگه : اینقدر خوبه که باید توی یه پست جداگانه راجع بهش بنویسم .