پرهام پرهام ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

پرهام مهربونم

پرهام جمله گفت

1392/10/25 13:29
نویسنده : فریده
423 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه (20/10/92) از خواب که بلند شدم پرهام اول کلی بهم گفته مامان دوس ، مامان دوس .

بعد نگاه  کرد دید پنکه اسباب بازی اش بالای تخته، 

اونو  برداشت دید کار نمی کنه بهم می گه باطریش تموم شده . کلی ذوق کردم .

http://sheklake-2020arosak.blogfa.com/

جمله بعدی هم که گفت این بود : توش سنگه .(حالا بماند که به چی می گه سنگ )

البته قبلاً جمله هایی مثل گربه اینجاست . مامان نیست . بابا اینجاست هم می گفت .

به پرهام می گه پَنام .

به کوچولو می گه چوچولو

حالا پرهام کوچولو می شه پَنام چوچولو

پرهام کوچولو

 

بهش می گم مامان از بابا خواهش کن بگو باباجون لطفاً واسم دوچرخه بخر . یه نگاه به محمد می کنه و با جدیت و فریاد می گه دوچرخه ،‌دوچرخه . کم مونده بزنه داخل گوشش باباش .

 

 

 

اون روز یه کار اشتباه کردم .

شیراز برف که آمده حسابی هوا سرد شده ، با توجه به اینکه ما ایران زندگی می کنیم توی این چند روز بعضی از مناطق آب یا برق  قطع شده بود . وقتی که آب یا برق هم نباشه پکیچ ها کار نمی کنه .

روز چهارشنبه که آمدیم خانه به محمد گفتم برویم از داخل انباری بخاری رو بیاریم که اگه به مشکلی برخوردیم آمادگی داشته باشیم . ما آماده شدیم برویم پایین .

پرهام هم داشت بازی می کرد بهش می گم مامان ما می رویم پایین بخاری بیاریم زود برمی گردیم خوب؟دیدم عکس العملی نشان نداد !!

ما هم رفتیم پایین . تا خواستیم از توی اون همه وسایل بخاری رو بیرون بیاریم یه کم طول کشید وقتی رقتیم بالا دیدم صدای گریه پرهام می آید . سریع در رو باز کردم دیدم پشت در ایستاده داره گریه می کنه .

همین که منو دید با گریه گفت برو ، برو، برو. دیگه بغلش کردم و عذر خواهی کردیم که دیگه تکرار نشه . به نظرم یه شوک بهش وارد شد. هر چند که زودی راضی اش کردم .

 

هر وقت از دست کسی ناراحت می شه سریع می گه برو برو . بعضی مواقع با این کلمه بهت می زنه . حالا ما چکار  باید بکنیم . باید بهش بگیم عزیزم دوستت دارم !!!!!!!!!!!!!!!

ای خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا .

تا بچه بودیم مادر سالاری و پدر سالاری بود حالا شده بچه سالاری از نوع شدیدش.

اون روز به محمد گفت برو برو . محمد گفت باشه می روم با ماشین دور می زنم . نامرد سریع تغییر موضع داد ،‌رفت داخل بغل باباش و ناز می کنه .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

مامان هستی
25 دی 92 13:40
سلام خاله جون... پرهام شد یکی از دوست جونی های من
فریده
پاسخ
شما هم شدید یکی از بهترین دوستهای من
مامان هستی
25 دی 92 13:41
راستی خاله جون چیکار کردید که پرهام جون دندون هاش با قطره آهن خراب نشده؟
فریده
پاسخ
قطره آهن ایرانی دندون رو خراب می کنه . من قطره آهن خارجی بهش دادم و سریع پشت سرش بهش آب می دادم . نگران نباش . یه مدت دندونش سیاه هم شد ولی درست شد .
مامان هستی
25 دی 92 14:40
ممنون خاله جون...قطره آهن خارجی منظورتون میم هست؟
فریده
پاسخ
پرهام با تحریم ها برزگ شد هر قطره خارجی که گیر می آمد بهش می دادم یه مدت irovit دادم یه مدت فروکیدز دادم . ولی میم رو امتحان نکردم .حتی یه مدت قطره ایرانی دادم ولی دیدم سریع دندون رو سیاه می کنه. کلاً قطره های ایرانی بهتره ولی دندون رو خراب می کنه . باید روی بسته بندی اش نوشته شده باشه 15mg iron in one dose در هر دوز 15 میلی گرم آهن داشته باشه. ولی حتماً بهش بده .
مامان هستی
25 دی 92 19:39
ممنون خاله جون...دوست دارم
فریده
پاسخ
ما هم شما و هستی جون رو خیلی دوست داریم.
مامان مینا
25 دی 92 21:39
آفرین گل پسری که دیگه بزرگ شده صحبت میکنهوای مامانی چه جراتی تنهاش گذاشتین
فریده
پاسخ
اخه هوا خیلی سرد بود ترسیدم سرما بخوردم. خیلی کار بدی کردم، می دونم. تکرار نمی شه
اعظم مامان زهرا
26 دی 92 1:46
آخیییییییییییییییییییییییییییی عزیزم
فریده
پاسخ
مرسی دوست خوبم
پریسا مامان کیان
26 دی 92 9:10
سلاااااااااااااااااام بخورمت تو رو پنام چوچولو عزیززززززززززززززززززززززززززززززززززم. آخی چرا پسرمونو تنها گذاشتی؟ اصلا برو برو برو نری یاااااااااااااااااااااااااااااا. شوخی کردم بیا بیا بیا دوستتون داریم. انشالله مشکل قطعی آب و برق و گاز ریشه کن بشه.
فریده
پاسخ
ببخشید می دونم خیلی کار بدی کردم. عذاب وجدان گرفتم. دیگه تکرار نمی شه. حالا چندین سال دیگه که پرهام اینو بخونه چقدر طلب کارمون می شه.
مامان یسنا
26 دی 92 9:14
دیگه نمیخای به ما سر بزنی؟
فریده
پاسخ
آخه چرا نخوام بهتون سر بزنم؟
پریسا مامان کیان
26 دی 92 17:58
نظر من نمیرسه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فریده
پاسخ
نظرت رو دیده بودم جواب هم داده بودم ولی مثل اینکه تایید نکرده بودم .
مهسا
26 دی 92 21:52
ای جان پنام چوچولو نازی... بچه ترسیده خوب الان واقعا بچه سالاریه ما دهه 60 ها هم موندیم وسط. دلم واسه خودمون می سوزه
فریده
پاسخ
واقعا می گن ما نسل سوخته هستیم راسته. سوخته که چه عرض کنم ،کباب هم شدیم
مامان هستی
26 دی 92 23:27
فریده
پاسخ
مامان مهدی کوچولو
27 دی 92 1:56
عزیز دلم معلومه حسابی بزرگ شدی که خیلی خوب صحبت میکنی منم یه بار مهدیو برای چند لحظه تنها گذاشتم وقتی اومدم دیدم بغض کرده جیگرم براش کباب شد
فریده
پاسخ
یه مَثل هست که میگه تا بخواد گوساله گاو بشه ، دل مادرش آب بشه .حالا حکایت ماست تا بخوان کوچولوهامون بزرگ بشن ما بیچاره شدیم.
اعظم مامان زهرا
27 دی 92 23:19
سلام.ممنون من هم آرزوی سلامتی می کنم برای همه نی نی ها و پرهام جون
فریده
پاسخ
ممنون دوست خوبم
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
28 دی 92 0:05
وای خیلی عالیه ایلیا هم خیلی وقتا گردن منو سفت بغل میکنه و میگه مامان و خیلی دوست دارم منم برای جمله بندیش ضعف میرم اخی عزیز دلم الهی بمیرم که هر وقت ناراحتی میگی برو
فریده
پاسخ
واقعاً لذت بخشه . مثل اینه که دنیا رو به آدم می دن . خدا کوچولوهای نازمون رو حفظ کنه . چقدر بچه داشتن شیرینه .
عشق یعنی
28 دی 92 8:36
الهی بگردم کم کم این قدر برات بلبل زبونی میکنه که مجبور می شی بهش بگی پرهام جان یکم عزیزم کمتر صحبت کن تا استراحت کنی بعد دوباره شروع کن
فریده
پاسخ
دقیقاً همین که می گی . یکی از دوستام بچه اش حرف نمی زد بهش تخم کبوتر می داد که حرف بیاد . بعد از مدتی که حرف آمد می گفت منو دیوانه کرده از بس حرف می زنه کاش حالا حالا ها حرف نیامده بود
مامان یسنا
28 دی 92 8:48
سلااااااااااااااااااااااااام خصوصی عزیزم
فریده
پاسخ
مامان یسنا
30 دی 92 8:31
خصوصی
فریده
پاسخ
مرسی