پرهام من
سلام و صد سلام
خوبید ؟ خوشید ؟ در صحت و سلامت به سر می برید ؟ خدا رو شکر . ما هم خوبیم .
ولی متاسفانه تمام عکسای دوربین و موبایل من روی کامپیوتر مخفی می شن و نمی تونم عکس خاصی رو براتون بذارم . به خاطر همین پست مربوط به سفرمون رو بعداً می ذارم . آخه کلی زحمت کشیدم و عکس گرفتم .
پرهام هم حالش خوبه و روز به روز شیطون تر می شه .
از کارهای خوبش اینه که اگه خواب باشیم ما رو اذیت نمی کنه و اجازه می ده راحت استراحت کنیم . خودش رو با چیزی مشغول می کنه من که عاشق این رفتارش هستم .
از اخلاق های بدش هم این که جدیداً خیلی با گوشی موبایل ور می ره . تقریباً با گوشی من کاری نداره آخه اصلاً روش بازی نیست ولی گوشی محمد رو گوشی خودش می دونه و هر وقت می خواد می گه گوشی من کو؟
چند شبه که داریم پرهام رو جدا می خوابونیم . امیدوارم که بتونیم موفق بشیم .
همچنان شیشه می گیره و نتونستم این عادتش رو ترک بدم . یعنی حوصله اش رو ندارم . شاید می ترسم که دیگه شیر نخوره . آخه با لیوان زیاد شیر نمی خوره .
هر وقت می ریم بیرون برگشتنه بهم می گه خوش گذشت .
حواسش به وسایلش هست ، اونا رو خراب می کنه ولی باز هم حواسش هست . مشهد که رفته بودیم آمدم از داخل کیفم گوشی موبایلم رو بردارم که یه برگه از کیفم افتاد . بهم گفت مامان افتاد ، گفتم مهم نبود ، دستم رو ول کرد و سریع رفت اون برگه رو برداشت و بهم داد .
بیرون که می ریم دستمون رو ول نمی کنه . به هیچ وجه و این خیلی خوبه .
دیروز داشتم لباسش رو عوض می کردم بهم می گه گریه کردی؟ ، گفتم نه ، بازم پرسید مامان گریه کردی ؟
بهش می گم مامان من با داشتن پسر خوبی مثل تو و بابای مهربونت چه دلیلی داره گریه کنم . بهم می گه دوستت دارم .
شنیدن این حرف از پرهام که اصولاً از خودش احساسی نشون نمی ده واقعاً لذت بخش بود .
مشهد که بودم واسه سلامتی همه بچه ها دعا کردم . امیدوارم خداوند همه بچه ها رو در پناه خودش نگه داره.