پرهام پرهام ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

پرهام مهربونم

داشتن دوستانی بهتر از گل

1393/4/4 10:28
نویسنده : فریده
490 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز تولد پرهام بود (3/4/93) روزی که یکسال منتظر آمدنش بودم و توی ذهنم براش برنامه ریزی کرده بودم .

قرار بود دو تا از همکارام رو همون روز دعوت کنم که بنا به دلایلی کنسل شد .

نمی دونم به خاطر همین مسئله بود یا نه ولی دیروز افسردگی شدید گرفته بودم ، اصلاً حوصله هیچ کاری رو نداشتم و اگر اداره نبودم شاید می نشستم و زار زار گریه می کردم ، تمام غصه های عالم روی دلم بود ،

قبلش تصمیم گرفته بودم اون روز به بچه های اداره بستنی بدم ولی مثل مسخ شده ها توان انجام هیچ کاری رو نداشتم ، شب قبلش خوب نخوابیده  بودم ، خوابم می آمد . دلم گرفته بود .

وارد نی نی وبلاگ شدم تا یه پست تازه بذارم ولی نمی تونستم .

وارد نظرات شدم و دیدم که از طرف عشق یعنی ...، مامان هستی ، مامان یسنا و مامان مهدی واسم پیام تبریک آمده خوشحال شدم و همون موقع این صفحه رو گرفتم

 

تولد مبارک عزیز دلم ، تولد مبارک .

مامانی تو الان 3 سالت شد .

گریه کنم یا نکنم ، حرف بزنم یا نزنم ، من از هوای عشق تو دل بکنم یا نکنم .

ذهنم خالی خالیه . فقط مامانی بهت می گم خیلی دوستت دارم، تو تنها و تنها کسی هستی که من توی این دنیای بزرگ دارم ، من فقط و فقط به عشق تو می خوابم و از خواب بیدار می شم .

خدایا شکرت ، شکرت که پرهام رو بهم دادی .

 

و بعدش هم این صحفه رو گرفتم

متولدین امروز

 


 
پرهام
پرهام
النا
النا
فاطمه
فاطمه
رها
رها
پریا
پریا
همايون
همايون

ولی اصلاً حوصله نداشتم تایید کنم ، به نظرم خیلی مسخره می آمد ، آخه یعنی چی ....

تا اینکه یه اتفاق خوب افتاد موبایلم زنگ خورد و دیدم روش نوشته پریسا جون ، آره پریسا مامان کیان ، کلی با هم حرف زدیم ، حالم بهتر شد ، بهتر شدم از اینکه می دیدم یه دوست با اون همه مشغله که داره به یاد من و پرهامه .

رفتم خونه و یه کم خوابیدم با صدای موبایل از جا بلند شدم و دیدم پریسا جون هست ،  چقدر از دیدن اسمش روی موبایلم خوشحال شدم ، پریسا با پرهام کلی بچه گونه حرف زد و من رو هم از اون حالت بیرون آورد . پرهام چقدر کیف کرده بود .

چقدر خدا رو شکر کردم که دوست خوبی مثل پریسا جون دارم ، خلاصه  انرژی گرفتم و رفتم دنبال بقیه وسایلی که باید واسه تولد آماده می کردم .

شب خسته آمدم خانه و به وبلاگ دوستان سر زدم وارد وبلاگ مهدی جون شدم و یه پست خییییییییییلی خییییییییییلی قشنگ دیدم .

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 3 تير 1393 توسط مامان | نظر بدهید

پرهام مهربونم من و مهدی کوچولو  تولد سه سالگیت را با تقدیم هزاران شاخه گل سرخ تبریک میگیم امیدوارم که سالیان سال در پناه خدا و در کنار پدر و مادر مهربونت روزهای خوبی را سپری کنی 

فریده جون دوست خوب و مهربونم سه ساله که به لطف خدا مادر شدی و سه ساله که پرهام عزیز را در کنار خودت داری پس سومین سالگرد مادر شدنت را بهت تبریک میگم .

واااااااااااااااااااااااااااای یعنی نمی دونید چقدر خوشحال شدم ، چقدر لذت بردم ، اصلاً مثل دیوانه ها شده بودم . آخه من و این همه خوشبختی محاله محاله ...

بعد وارد وبلاگ آنیسا شدم و بازم یه متن خیلی خیلی قشنگ دیگه دیدم:

 

و تو آن شبنم عشقی که با آمدنت به روزگار تیره و تارم رنگ مهر و وفا بخشیدی !

دفترچه ی خاطرات قلبم را که خالی از عشق و یکرنگی بود، سرشار از عشق و محبت کردی !نازنیم ! زیباترینم ! حضور گرم و همیشگی ات را هزاران هزار بار سپاس می گویم

<><><><><><><>

امروز ميلاد پرهام جونم

خيلى خيلى خوش حالم !!!!

نا خود آگاه دستم رو متولدين امروز خورد و عكس پرهام و ديدم 

با خودم گفتم من كه پست تولد سوگند رو گذاشتم ، اصلا دلم نمياد كه مال پرهام رو نذارم :(

بنابراين تصميم گرفتم براى يادگارى ، يه پست هم واسه پرهام بنويسم

پرهام مهربونم : امروز سه ساله شدى 

خيلى نميگذره كه 30 سال بشى

چشم رو هم بزنى ميگذره 

من براى هركسى پست تولد نميذارم !!!!!

حتى اگه لينكم باشن .....

بعضياشون خاصن 

تو هم جز اونايى 

اميد ديدار با تو 

دوستدارت : مامان رها

پى نوشت 1 : با كليك كردن رو عكس پرهام ميتونيد وارد وبش بشيد !

پى نوشت 2 : از فريده جون خيلى معذرت ميخوام بابت برداشتن عكس خجالت

 

یعنی دیگه خودتون می تونید حدس بزنید چقدر کیف کردم .ممنونم مامان رها ، ممنونم که یه حس زیبا و خوب رو بهم منتقل کردی.

دوستان همتون رو دوست دارم ، خیییییییییییییلی هم دوست دارم ، اون روز داشتم فکر می کردم که خیلی از دوستای من ، فقط و فقط به خاطر منافع خودشون باهام دوستن و بعد از یه مدت که گذشت و منفعتشون رو بردند دیگه می رن . خیلی ناراحت بودم

ولی خدا بهم نشون داد که اینطور نیست ، دوستانی دارم که با اینکه همدیگه رو ندیدیم ولی از نظر عاطفی خیلی به هم نزدیکیم ، جوری که می تونن حالم رو از بد به خوب تبدیل کنند.

خدا کنه پرهام هم مثل من خوش شانس باشه و بتونه دوستان خوبی رو پیدا کنه .

همتون رو دوست دارم و عاشق همتون هستم .

 

پسندها (6)

نظرات (14)

ابجی سجا
4 تیر 93 11:15
مثل ساحل آرام باش تادیگران مثل دریابی قرارت باشند...
فریده
پاسخ
جالب بود ، ممنونم
مهسا
4 تیر 93 11:21
وای ی ی ی چه خبر بوده ه ه ه مبارکه ه ه خوش به حالت عزیزم م م پریسا جون با معرفت باز هم معرفت نشون داد... فریده جون اونقدر خوب و مهربونی که این همه دوست خوب و مهربون دور برت هستن.. منم جای شما بودم روحیم عوض می شد. الان می خواستم درس بخونم با نوشته های شما انرژیم زیاد شد.. خیلی خوشحالم...هورا ا ا ا تولد مبارک ک ک ک
فریده
پاسخ
پریسا جون که همیشه ما رو شرمنده خودش می کنه ، شما که دیگه حرف نداری ، خییییییییلی باهات راحتم ، از نوشته هات آرامش می گیرم ، کاش زودتر می آمدم و وبلاک می ساختم ، به قول معروف : به نام پرهام به کام من
مامان مهدی کوچولو
4 تیر 93 12:33
عزیزم خوشحالم که خوشحال شدی پرهام گلمو ببوس
فریده
پاسخ
من واقعا به دوستی با شما افتخار می کنم
مهسا
4 تیر 93 17:10
عزیزم از دل به دل را داره دیگه..منم با شما راحتم.حالا بیا بغلم..حالا من می یام بغلت حالا دو تایی بغل هی فکر می کنم شما و من چجوری آشنا شدیم.. یادم نمی یاد. انگار از اول بودی.
فریده
پاسخ
وای من نمی خوابم از بغلت بیام بیرون اینجا جام خیلی خوبه. خوش به حال بعضی ها ... آره راست می گی انگار سالهای ساله که همدیگه رو می شناسیم . من که به هیچ عنوان حاضر نیستم دوستی شما رو از دست بدم .
مامان رها
6 تیر 93 11:12
مرسى عزيزم باعث شاديه كه تونستم به دوست فابريكى مثل فريده جون انرژى بدم و خوش حالش كنم شما خودت ماهى ، مااااااااه ...!!! خيلى دوستت دارم ببوس پرهام جونو
فریده
پاسخ
عزیر دلمی ، تو بهترینی ، نمی دونی چقدر بهم انرژی دادی ، خالی تر از خالی بودم ولی با دیدن متن تبریکت سرشار از بودن شدم . ممنونم ، هزاران بار ممنونم
مامانی کسرا
6 تیر 93 13:29
پرهام جان ، به دنیا اومدنت بهتر اتفاق ِ واسه همه!چون تو بهانه ای بودی واسه آشنایی خیلیا ازجمله من با مامانت با این زن مهربون و دوس داشتنی! میخواستم ازت تشکر کنم که به دنیا اومدی و بهانه این آشنایی شدی عزیزم مواظب خودت باش تولدت مبارک انشالله سالهایی که پیش رو داری پر باشه از مهربونی ، عشق و سلامتی ما بزرگترا رو ببخش عزیزم یه وقتایی یه کارایی میکنیم که خودمونم توش میمونیم اما تو همیشه خوب باش شاید مامانت گاهی خسته باشه اما یکی از بهترین مامانای دنیاست باور کن عزیزم، قدرشُ بدون و اما شما خانم خانما فریده مهربون و دوس داشتنی همیشه بهترین ها رو واست آرزو میکنم و امیدورام خدا بهترینها رو سر راهت قرار بده چون قلب بسیـــــار مهربونی داری! همیشه یه جای خاص تو قلبم داری عزیزم تا ابد و هیچ کس این جا رو پر نمیکنه اینم یه یادگاری از ما http://www.up3.98ia.com/images/gdd3868o16u2b31xjd57.gif
فریده
پاسخ
چه متن زیبایی ، ممنونم سودابه جون . تو هم یه جای خیلی خاص توی قلب من داری ، دقیقاً یادمه چطور باهات آشنا شدم ، آمدم توی وبلاگت و دیدم از دست کسرا کلافه شدی ، یه نظر گذاشتم و بهت پیشنهاد کردم که سی دی های دکتر هلاکویی رو گوش کنی ،بعد دیدم شما هم برای من نظر گذاشتی ، اون زمان اصلاً دوست وبلاگی نداشتم ، اصلاً کسی نبود که واسم نظر بذاره، یادمه یه روز یه مسابقه بود که توش شرکت کرده بودی و باید سه نفر از دوستای وبلاگی ات این مسابقه رو ادامه می دادن و یکی از اون سه نفر من بودم ، چقدر از دیدم اسمم اونجا خوشحال شدم ولی من به جز شما دوستی نداشتم که بتونم بهش ارجاع بدم ، از طریق شما با پریسا جون ، مهسا جون ، و خیلی های دیگه آشنا شدم ، من الان همه دوستای وبلاگی مو مدیون دوستی با شما هستم، همیشه از دیدن نظرات خیلی شاد می شم و همیشه کاربردی نظر میزای ، تعریف و تمجید بیخود نمی کنی خیلی دوستت دارم سودابه جون و همیشه واسه شادی شما و کسرا جون دعا می کنم . مگه خوشبختی چیه ؟ داشتن دوستای خوبی مثل شما آخر خوشبختیه .
عشق یعنی
7 تیر 93 11:08
از صبح دارم تاریخ های قبل وبلاگ تو می خونم. چه ماجراهایییییییییی داشتی زمان به دنیا اومدن و و... تولد دو سالگی پرهام و بگو که چاه آشپزخونه خراب شده بود و بس که خسته شده بودی با خودت گفتی دیگه تولد نمی گیری بقیه شو بعد می خونم . این شاله تولد سال های بعدیش
فریده
پاسخ
مرسی که وقت گذاشتی و پست های قبل رو می خونی ، باور کن امسال هم همین تصمیم رو گرفتم ، بارها به خودم گفتم که دیگه برای پرهام تولد نمی گیرم ،
بهاره مامان الینا
7 تیر 93 13:51
فریده جون تولد گل پسری مبارک باشه بوووووووووووس دوستم نظرتون رو خصوصی گذاشته بودی من هم اتفاقی دیدیم
فریده
پاسخ
مرسی عزیزم ، خوشحالم که اینجا شما رو می بینیم
مامان مهدی کوچولو
7 تیر 93 16:39
فریده جون ما منتظریم عکسهای تولدو ببینیم زود بیا دیگه
فریده
پاسخ
می آیم ولی نمی دونم عکس از کجا بیارم .
مامان مینا
7 تیر 93 22:59
پرهام جونم تولدت مبارکعزیزم ایشالا 100 ساله بشی و زیر سایه پدر و مادر مهربونت بزرگ بشی وای چه حس خوبیه دوستان خوب وبامعرفت داشتن .فریده جون خودت خوب و مهربونی که همچین دوستایی داری
فریده
پاسخ
مرسی میناجون ، خدای بزرگ کارن جون رو براتون سالم و سلامت نگه داره ، لطف خدا خیلی شامل من شده که تونستم دوستای خوبی مثل شما داشته باشم .
مامان هستی
8 تیر 93 0:52
سلام خوبي؟انشالله هميشه فريده جون شادوخندان باشي خيلي برام جالب بودنوشته هات _راستي شب تولد برهام جون ساعت دونصفه شب اومدم برات بيام تبريك نوشتم باكلي متن كه ازشانس بدمن شارزاينترنتم تموم شدموخواستم اولين نفري باشم كه تبريك ميكه باشم كه نشد ولي خوب شيرين ويادكاري مي مونه_برهام جون راازطرف من ببوس
فریده
پاسخ
سلام دوست مهربونم ، ممنون از لطفت ، من به حساب این گذاشتم که شما اولین نفری بودید که تبریک گفتید ، امیدوارم خانواده سه نفری تون همیشه شاد و سلامت باشنند
مامان نگار
11 تیر 93 10:03
خیلی وبلاگ خوبی دارید .خیلی خوشم اومد .اگه با تبادل لینک موافقید بهم خبر بدید.ممنونم
فریده
پاسخ
حتماً ، الان می آیم وبلاگت
پریسا مامان کیان
16 تیر 93 1:13
بابااااااااااااااا محبوبِ دلها بابا سرور قلبها بابا تسلی دلِ رنج دیده ها خیلی باحالی فریده چقدر خاطر خواه داری. فکر کنم تو محبوبترین مادر نی نی وبلاگی از نظر مامانا باشی. نظر بچه ها هم به خودشون مربوطه. منم اوچیکتم رفیق.
فریده
پاسخ
ما نوکرتیم داداش ، ما خاک کف پایتم ، ما بند کیفتیم . اصلاً ما ......شما ........
سحر
19 تیر 93 9:51
ممنون که به من سر زدی، پسر نازتو از طرف من ببوس.
فریده
پاسخ
مرسی سحر خانم گل ،ممنون که به وبلاگ پرهام آمدید .