پرهام پرهام ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

پرهام مهربونم

عقد عمو علی مهربون

1393/6/17 13:02
نویسنده : فریده
1,115 بازدید
اشتراک گذاری

روز پنچ شنبه 6/6/93 عقد بهترین عموی دنیا بود ، عمو علی یکی از بهترین برادر شوهرها و مهربون ترین عموی دنیاست.

یکی از بهترین ها که خدا خلق کرده . من  یکی که مثل اونو تا الان ندیده ام .

 

توی سخت ترین لحظات زندگی ام کنارم بود و با تمام وجودش بهم کمک کرد.

عمو علی مهربون ، تو لایق بهترین ها هستی  ، منم همیشه از خدا بهترین ها رو واست خواستم ، مطمئنم که زهره جون همون بهترینی هست که منتظرش بودیم .

عمو علی ،

زن عمو زهره

بهتون تبریک می گم و امیدوارم همیشه همیشه شاد باشید و پر نشاط .

 

 

پرهام زمانی که پیش عمو علی باشه حسابی بهش خوش می گذره ، ما هم از فرصت استفاده می کنیم و بهش غذا می دهیم .

عمو علی بهش می گه : برو بگو غذا می خوام . پرهام هم می آد و می گه مامان غذا می خوام . ( با یه حالت داش مشتی)

 

 

چقدر باغ عمه طاهره پر خیر و برکته .از وقتی خریده کلی مراسم اونجا گرفتیم ، تولد پرهام ، تولد کیمیا و الان هم جشن عقد عمو علی .

خییییییییییییییییلی خوش گذشت . اینقدر به من خوش گذشت که خدا می دونه .

به پرهام هم خیلی خوش گذشت ، نزدیک 10 تا بچه بودند که با همدیگه بازی می کردند .اول تاب بازی و سرسره بازی کردند و بعد شروع کردند به دویدن . دور باغ می دویدند و شادی می کردند.

 

 

خدا رو شکر خیلی خوب بود .

از طرف دیگه همون روز تولد رژا هم بود .

 

 

رژا (دختر عمه پرهام ) خیلی خوش قدمه ، پارسال که دنیا آمد همزمان خبر قبولی فرزانه (کارشناسی ارشد) رو شنیدم و امسال هم همزمان با تولدش ، عقد عمو علی هم بود.

رژا خانم تولدت مبارک ، الهی صد ساله شی .

پسندها (4)

نظرات (29)

مامان مهدی کوچولو
17 شهریور 93 16:23
عقد عمو علی مبارک انشااله که خوشبخت بشن همچنین تولد رژا جون هم مبارک باشه فریده جون جاری دار شدنت هم مبارک
فریده
پاسخ
مرسی عزیزم ، الان تعداد جاری هام به سه رسید ،هنوز یکی دیگه جا داره
مامان فهیمه
17 شهریور 93 16:38
پرهام جونم ایشالا که عموی مهربونت خوشبخت بشهخوشحالم که بهت خوش گذشته و کلی بازی کردی
فریده
پاسخ
مرسی عزیزم ، ایشالله روزی علی جون شما باشه
مامان لیانا
17 شهریور 93 17:59
به به مبارک باشه انشالا خوشبخت بشن..انشالا پرهام جونو داماد کنی.تولد رژا جون هم مبارک..پس حسابی بهتون خوش گذشته..فدای پرهام جون بشم همش یه آرامش خاصی تو صورتشه
فریده
پاسخ
وااااااااااااای یعنی می شه پرهام داماد بشه ، منم مادر شوهر. چه لذتی داره ، اون روز خودم رو خفه می کنم از بس برقصم . ان شاالله روزی لیانای خوشکل باشه
زن عمو زهره
17 شهریور 93 19:06
پرهام جونم امیدوارم منم بتونم مثل عمو علی لایق دوست داشتن تو باشم. از مامان فریده هم به خاطر لطفی که به ما داره تشکر کن. مطمئن هستم تو هم بزرگ شی یکی میشی مثل عمو علی که همه دوسش دارن. به امید روزای خوب برای همه خانواده
فریده
پاسخ
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای زن عمو زهره ، خودتی . خیلی خوش آمدی به وبلاگ پرهام تو همون بهترینی که توی وبلاگ نوشتم ، الهی که خوشبخت بشید و همیشه لبخند روی لبت باشه. دوست داریم یه عالمه
مامان یسنا
17 شهریور 93 22:05
مبارک باشه عقدشون. امیدوارم در کنار هم سلامت و خوشبخت باشن. تولد فندق کوچولو هم مبارک فندق خودتو هم ببوس جای من
فریده
پاسخ
مرسی مامان یسنا ، شما هم دختر ناز ما رو یه ماچ گنده بکن.
عشق يعني ...
18 شهریور 93 9:19
اوه چه قدر از خانواده شوهر تعريييييييييف كردي . بابا باور كن خودت خوبي واگرنه كي مياد اين قدر از جاري شو برادر شوهرش تعريف كنه. شوخي كردم . اين شاله كه خوشبخت باشن . واقعا اين عمع خانم باغ اش عجب صفايي براي شما داشته
فریده
پاسخ
چرا شوخی کردی، کاملاً هم حقیقته . خودم خوبم اگه من خوب نبودم که همه رو خوب نمی دیدمحالا ما آمدیم یه پاچه خواری بکنیم شما جدی نگیر. ولی خدایی برادر شوهرم ماهه.
مهسا
18 شهریور 93 22:02
به به مبارکه. چقدر پر انرزی و خبرای خوب. ایشالا که خوشبخت بشن. رژا خانم هم تولدش مبارک
فریده
پاسخ
مرسی عزیزم.شما همیشه به ما لطف داشتید.
مامان مینا
19 شهریور 93 12:57
عزیز دلم پرهام جون که اینهمه ماهه عقد عمویه مهربون مبارک باشه ایشالا خوشبخت بشن ایشالا جشن دانشگاه رفتن و دامادی پرهام عزیزم
فریده
پاسخ
قربونت برم مینا خانمِِ گل ، الهی دامادی کارن جون رو ببینیم .
مامان هستی
19 شهریور 93 14:42
انشالله خوشبخت بشي عموجون_تولدت مبارك دخترعمه جون_دوست دارم برهام جونم_هميشه به شادي وخنده
فریده
پاسخ
مرسی عزیزم ، شما به ما خیلی لطف دارید
مامان
19 شهریور 93 16:52
به به مبارک باشه عقد عمو علی مهربون. انشاالله خوشبخت بشن. فریده جونم شما واقعا خودت خیلی ماهی و مهربون که همه رو خوب میبینی. قربون اون دل پاکت. بوووووووس تولد رژا جون هم مبارک
فریده
پاسخ
مرسی عزیزم شما همیشه به من لطف دارید . الهی عروسی امیر حسین جون رو جشن بگیری و بیای داخل وبلاگ واسمون تعریف کنی ، وااااااااااااای که چه کیفی داره .
بابا و مامان
20 شهریور 93 8:01
عزیز دلم پرهام جونم ارزوی خوشبختی برای عموی مهربان و زن عمو جون دارم همیشه خوش باشی و سلامت
فریده
پاسخ
ممنونم ،الهی عروسی یاسمن جون و محمد پارسا
عشق يعني ...
23 شهریور 93 11:00
يعني دلت براي من تنگ نشده
فریده
پاسخ
مگه می شه دلم واسه مرغ عشق کوچولوی وبلاگ تنگ نشه . تو عزیز دلمی ، بیا بغلم ببینم .
مامان اعظم
24 شهریور 93 12:04
مبارک باشه....همیشه به شادی و عروسی
فریده
پاسخ
ممنونم
مامان
26 شهریور 93 1:25
فریده
پاسخ
مامانی کسرا
26 شهریور 93 14:40
الهی خوشبخت باشن انشالله همیشه جشن و شادی ماشالله به پا قدم رژا خانمرژا چه اسم خوشگلی ،دختر دار شدیم بذاریم رژا
فریده
پاسخ
رژا و کسرا ، خیلی به هم می آن. اگه مثل رژا خانم ما باشه که حسابی هم آرام و متینه .دیگه می تونی یه نفس راحت بکشی و بکی چقدر بچه داری راحته.
زهرا مامان ایلیا جون
27 شهریور 93 4:03
عقد عمو جونتون مبارک باشه وااای چه باغ پر خیر خوشی ایشالله همیشه شاد باشین
فریده
پاسخ
ممنونم
بابا و مامان
28 شهریور 93 3:32
خصوصی گلم
فریده
پاسخ
مرسی
زهرا مامان ایلیا جون
31 شهریور 93 0:27
اپم
فریده
پاسخ
آمدم
اعظم مامانه زهرا
31 شهریور 93 14:11
امیدوارم جاری خوبی گیرت اومده باشه مامانی
فریده
پاسخ
مرسی عزیزم
بابا و مامان
31 شهریور 93 14:23
خصوصی عزیزم
فریده
پاسخ
عشق يعني ...
2 مهر 93 8:44
فزیده جون خوب تو که یه پسر خوشگل و دوست داشتی و تو دل برو داری بیا و حداقل چهارتا عکس و مطلب ازش بزار. نه مثل من که بی سوژه هستم . به اومدن دیدن وبلاگ های شما ها میام . کلااااااااااا من امروز روز گیرمه . یعنی به همه دارم گیر میدم . بی اعصابم میفهمییییییییییییییی بی اعصاااااااااااب اره خل و چلم شدم . نخنددددددددددد
فریده
پاسخ
بیچاره پسر من که باید مادر زنش رو بذاره رو کولش از این تیمارستان ببره یه تیمارستان دیگه تو رو خدا یه کم مراعات کن چاق و چله نشی که پسرم کمردرد نگیره مردم مادر زن دارن پسر منم مادر زن داره تو که اعصال معصاب نداری چرا شوهر کردی ؟؟؟ چرا پسر مردم رو بدبخت کردی ؟؟؟ حتماً هزار و سیصدو هفتاد تا سکه هم مهریه داری ؟؟؟ نخندددددددددددددددددددد. خجالت بکش
عشق يعني ...
2 مهر 93 10:47
من عذااااااااااااااااااااااب وجــــــــــــــــــــــــــــــدان دارم بیا بغلم
فریده
پاسخ
چرا عذاب وجدان تو عزیز دلمی حالا بپریم تو بغل هم
عشق يعني ...
2 مهر 93 12:28
سلاااااااااااام فریده جون خوبی وسایلامو دارم کم کم می خرم . عکس هاشو می خوام وقتی خونه رو چیدیم بزارم آخه این طوری کم کم بخوام عکس بزارم دیگه جالب نیست چند شب پیش ها رفتیم یه سرویس عصرونه خوری خریدم خیلییییییییییییی دوسش دارم . یه پاساژ تو سجاد دشات. هر جا می رفتم سرویس هاشون کریستال بود که من دوست نداشتم . خیلی درگیر کار شدیم . اصلا نمی رسم به خودم برسم . یه جورایی حالم از این شرایط گرفته است . مامانتون چی شده؟ خیلی نگران شدم این شاله که هر چی هست زودی خوب بشن . حتما بهم خبر سلامتی شون و بده . براشون دعا می کنم .
فریده
پاسخ
آخه ما که طاقت نمی آریم تا اون زمان . حالا عکساشو بذار بعداً هم بذار . آدم دلش نمی آید توی فنجان یک میلیون و نیمی چایی بخوره فکرش بکن مادر شوهر بیاد خونه ات بزنه بشکونه . واااااااااااااااااااای
عشق يعني ...
2 مهر 93 12:32
کلی بابت جواب ات خندیدم . باورت نمی شه فریه جون با مامان رفتیم برای خرید . هفتصد هزار تومان داشتیم گفتیم بریم سرویس عصرونه خوری بخریم . حالا رفتیم پاساژ امیر ( نمیدونم می دونی کجاس یا نه . اما یه پاساژی تو مشهد قیمت هاش مناسبه ) زیر یک تومان سرویس پیدا نمی شه . تازه بقیه وسیله هارو هم که دیدیم کلییی افسردگی گرفتم که واااااااای چه طوری بخریم؟؟؟ سرویس هاشونم خیلی قدیمی و زشت بود. همش کریستال های قدیمی بود که اصلا دوست نداشتم . و به مفت هم نمی ارزید. مامان گفت بریم سجاد یه مغازه جنس های لوکس میاره . خلاصه اومدیم و دیدیم یه سرویس جنس اش چینی طرح داره . خیلی خوشگله . من که عاشق اش شدم . همه چی ام داشت . جا دستمالی . فنجان و نلبکی ، نمک پاش و ... کلاااااااا سرویس کاملی بود. انتخاب کردیم شد یک میلیو ن وپانصد مامان طفلی هم دید من خوشم اومده گفت مابقی شو چک میدیم . حالا این شاله اگر خدا بخواد و اتفاقی پیش نیاد برای سرویس چوب هم با کلید می خوایم بریم تهران
فریده
پاسخ
وای مبارک باشه ، چه لذتی داره همه وسایل آدم نو باشه ، اونم با مدل جدید . الهی به سلامتی ازشون استفاده کنی .
عشق يعني ...
2 مهر 93 12:35
واسه مامانت خیلی نگران شدم . این شاله که چیز خاصی نباشه حتما خبر سلامتی شون و بهم بده فکرم مشغول شد
فریده
پاسخ
واقعیت اش مامان هفته گذشته آب جوش ریخته روی بدنش . الان 8 روزه و ما همچنان درگیری ایم . درد و سوزش داره . هممون خیلی داغونیم . واسش دعا کن.
بابا و مامان
3 مهر 93 8:49
عزیز دلم به زودی براتون می نویسم
فریده
پاسخ
مرسی عزیزم
عشق يعني ...
3 مهر 93 8:54
وااااااااااااااااای خدای من خیلیییییییی ناراحت شدم فریده جون . وقتی جواب تو خوندم دیوونه شدم این شاله که زود بهبود پیدا کنن. من حتما براشون دعا میکنم . به نیت تون میرم حرم و از امام رضا می خوام زودتر خوب بشن . خیلی دردناکه که مادر آدم درد بکشه
فریده
پاسخ
مرسی دوست خوبم ، شما همیشه به من لطف داشتید .
مامان اعظم
5 مهر 93 13:33
فریده
پاسخ
بابا و مامان
5 مهر 93 14:58
سلام عزیزم امادست بفرمایید
فریده
پاسخ
مرسی عزیزم ، عالی بود