پرهام پرهام ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

پرهام مهربونم

سفر کیش

1393/9/25 11:35
نویسنده : فریده
1,982 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره ما آمدیم .

 

سفر چند روزه ما به کیش از دوشنبه93/9/17 شروع شد . قرار بود پروازمون ساعت 16:30  شرکت تفتان باشه که افتاد واسه ساعت 19:30 شرکت آسمان .

 

بعد از اداره سریع رفتیم خانه ،  آماده شدیم و رفتیم دنبال پرهام . با چه مصیبتی پرهام رو آماده کردیم بماند.

 

اینم پرهام در فرودگاه شیراز

 

مکان رو از پست بانک گرفته بودیم  ، هتل آناهیتا،  که یه آپارتمان سه خوابه بود با یه آشپزخانه بزرگ ، خیلی نگران غذای پرهام بودم دوست نداشتم غذای بیرون رو بخوره که خدا رو شکر از این نظر مشکلی نبود .

 

 

صبح ها مثل یه خانم ناهار درست می کردم و بعد می رفتیم بیرون.

به قول محمد اگه قرار بود هفت روز غذای بیرون بخوریم حسابی حالمون بد می شد .

 

آپارتمانمون تا ساحل مرجان 5 دقیقه پیاده روی داشت و حتی از دریچه می تونستی دریا رو ببینی .

کنار دریا رفتن کار هر صبح و شبمون بود .

پرهام و ساحل مرجان

 

توی وبلاگ راحیل جون (مامان امیرحسین ) خونده بودم که موتور برقی سوار شدن و خیلی لذت بردن ، ما هم همین که موتور برقی یا همون اسکوتر برقی رو دیدیم ذوق زده رفتیم و سوار شدیم .

 

 

اونم نه یکبار ، دوبار و اگه ولمون می کردن هر روز سوار موتور برقی می شدیم .

 

محمد و پرهام سوار اسکوتر برقی

 

خیلی خیلی خوب بود ، پرهام که اگه توی اوج بازی بود کافی بود بهش بگم مامان بریم سوار موتور بشیم ، سریع حرکت می کرد.

 

محمد و پرهام

 

از همون اول تصمیم گرفتم کلاً خرید رو بی خیال بشیم و اگه چیز خیلی خاصی دیدیم بخریم ولی بعد از گشت زدن توی پاساژا به این نتیجه رسیدم که اولاً قیمت جنسا مثل شیراز یا حتی گرون تره و ثانیاً جنسای شیراز شیک تر و لوکس تره .

 

چیز خاصی خرید نداشتم مگه چند تا چیز به عنوان سوغات و چند تا تی شرت و شلوار واسه محمد و پرهام .

 

البته هر بار می رفتیم بازار مجبور بودیم واسه پرهام یه اسباب بازی بخریم ، مگه کوتاه می آمد ، از اون مدل بچه ها که آبروی آدم رو می بره .

 

ولی عوضش تا تونستیم گشتیم و تفریح کردیم .

 

روز سه شنبه رفتیم کشتی تفریحی نوید . یه کشتی تفریحی بود که از همون اول میرفتی طبقه پایین و برنامه اجرا می کردند ، موسیقی و جک .

وسط برنامه به مدت نیم ساعت فرصت می دادن که روی عرشه بری و  عکس بگیری

بَد نبود ولی اون چیزی هم نبود که من تصور می کردم .

 

پرهام و کشتی نوید کیش

 

روز چهارشنبه گشت دور جزیره رو داشتیم که شامل  کاریز ، درخت سبز، کشتی یونانی و شهر پدیده و بازار شاندیز بود .

پرهام توی ماشین خوابید و کاریز و درخت سبز من پیاده نشدم و محمد تنهایی رفت .

 

این سنگه یه زمانی نماد شهر کیش بوده.

نماد کیش

 

اینم پرهام و کشتی یونانی ها .

 

مهمترین تفریح پرهام توی این سفر شن بازی بود ، ساعت ها توی ساحل با شن ها بازی می کرد و لذت می برد.

 

رفتم توی فکر اینکه واسش شن بخرم تا توی خانه بازی کنه .

 

یه شب هم رفتیم دیدنیها که برنامه موسیقی داشتند واقعاً عالی می زدند و می خوندند ، پرهام همون اول برنامه خوابید ولی ما حسابی لذت بردیم ، واقعاً به نظر من کارشون عالی بود .

 

یه روز پارک دلفین ها رفتیم ، که همون اول کار ماشین بچه کرایه کردیم و پرهام راحت نشست و دیگه نیازی نبود پشت سرش بدویم و از طرف دیگه خسته هم نمی شد .

 

پرهام و ماشین کودک کرایه ای

 

پارک دلفین ها چند قسمت داشت ،  پارک پرندگان  ، کلاسیک شو ، دلفین ها و در آخر هم اکواریوم ،

این قسمت پارک پرندگان بود که محمد داره به طاووس ها نان می ده و اونا هم راحت از دستش می خورن.

 

در کل خیلی خوب بود ، فقط من موندم این دلفین ها رو چطور تربیت می کنن ، امیدوارم روشهای بَد بکار نبرن ، که اگه اینجور باشه خودم رو نمی بخشم .

 

پاراسل به نظر من عالی بود که روز آخر رفتیم ، غواصی خیلی خوب بود که متاسفانه به نظرم بیشتر از 10 دقیقه زیر آب نبودم .

ولی هر دوتاش  عالم دیگه ای داشت . واقعاً به عظمت خدا پی می بردی .

 

یه روز هم کشتی آکواریوم رفتیم که خیلی خوب بود مخصوصاً  واسه پرهام خیلی هیجان داشت .

یه کشتی هست که دو طبقه داره ، عرشه  و  طبقه پایین .

طبقه پایین تا عمق دومتری و نیمه می ره و دریچه هایی داره از اونجا می تونی کف دریا و ماهی ها رو ببینی

اینجا پرهام طبقه پایین کشتی هست و داره ماهی ها رو نگاه می کنه

 

روی عرشه هم خیلی باصفا بود ، یه عالمه نون به ماهی ها دادیم

جالب بود که مرغای دریایی هم می آمدند و از روی آب نان ها رو  بر می داشتند.

 

 

برگشتمون شنبه ساعت 14:30 هواپیمایی تفتان بود که از شرکت هواپیمایی بهمون زنگ زدن که پرواز تفتان کلاً کنسل شده  و پروازمون افتاد روز یکشنبه ساعت 11 شب . که بازم روز یکشبنه بهمون زنگ زدن و گفتن پرواز شده واسه ساعت 1 بامداد روز دوشنبه .

 

خلاصه ما تا رسیدیم شیراز روز دوشنبه ساعت 3:30 دقیقه صبح بود .

 

خیلی خیلی بهمون خوش گذشت . از اون سفرهایی که آدم دلش نمی خواد تمام بشه .

جزیره کیش واقعاً یه مکان آرام  واسه استراحته . نه دودی ، نه ترافیکی ، نه صدای بوق ماشینی .

فقط باید پول داشته باشی و خرج کنی .

توی ادامه مطلب هم چند تا عکس می زارم

 

 

 

اینم سرسره بازی کردن پرهام البته به سبک خودش

سرسره بازی کردن پرهام

 

توی همین محوطه پرهام  زمین خورد  و پاش زخم شد ، دیگه هر وقت از اینجا رد میشدیم می گفت مامان اینجا خوردم زمین ، فهمیدم پسرم یه ذره هوش هم داره .

 

اینم پسر موتور سوار من

محوطه بیرونی آپارتمان

آپارتمان شیک  و لوکسی بود ولی خیلی تمیز نبود ، شب اول خیلی حس بدی داشتم ، احساس می کردم داره سوسک از پاهام می ره بالا.

خوابیده بودم و احساس می کردم بالای سرم تار عنکبوته ، محمد رو  بیدار کردم که این تار عنکبوتا رو تمیز کن ، میگه تار عنکبوت نیست ، دستم رو بردم بالا و گفتم  اینا چسبید به دستم ،

 

صبح که از خواب بیدار شدم کلی به خودم خندیدم ، دیگه یه مقدار تر و تمیز کردیم و با خیال راحت این چند روز رو سپری کردیم .

 

اینم یه خانم خوش تیپ ، باکلاس ، موتور سوار و خلاصه هر چی که دیگه خودتون می دونید .

فریده

 

اینم یه عکس عاشقانه که پرهام با این نشستن اش گند زده بهش

از این مجسمه ها کنار ساحل زیاد بود .

 

توی این مدت کافی بود کاری کنیم که باب میل آقا نباشه ، سریع می گفت مامان رو  دوست ندارم ، مامان جون رو دوست دارم ، بابا رو دوست ندارم ، آقا رو دوست دارم .

روزی هزار دفعه ما این جملات رو می شنیدم .

 

یه روز هم رفته بودم خرید ، بدون محمد و پرهام . وقتی برگشتم داشتم خریدا رو نشان می دادم ، یه دفعه پرهام گفت : چرا واسه مامان بزرگ چیزی نخریدی ، واسه اونم بخر .

کلی ذوق بچه ام کردم .

و در آخر

               آرزویم این است : آنقدر سیر بخندی که ندانی غم چیست .

 

 

پسندها (3)

نظرات (18)

مامان مهدی کوچولو
29 آذر 93 12:17
سلام فریده جون خدارو شکر که بهتون خوش گذشته عکسهاتوتم عالی شدن وای مردم از خنده به خاطر اونجا که نوشته بودی این هم عکس عاشقانه که پرهام با این نشستنش گند زد بهشکلی دلم باز شد منم وقتی میرم مسافرت هرچقدرم اونجا تمیز باشه بازم من حس خوبی ندارم و شب اول با ناراحتی میخوابم ولی بعدش برام عادی میشه به هرحال امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید
فریده
پاسخ
ممنون عزیزم ، می بینی تو رو خدا . قیافه شو ببین یعنی توی این سفر ما نتونستیم یه عکس دو نفره یا سه نفره خوب بگیریم از دست از وروجک .
مامان ِ یسنا
29 آذر 93 14:05
همیشه به خوش گذرونی. میام پیشت مفصل
فریده
پاسخ
ممنون ، منتظرماااا
مامان فهیمه
29 آذر 93 18:11
به به سفر بخیر فریده خانم.معلوم بود که پقدر بهتون خوش گذشته .خدا رو شکر ایشالا همیشه به سفر و شادی و خنده و خوش گذرونی. عکسا هم عالی شده اونی که پرهام روی لنگر نشسته پشت سرش کشتی معلومه. اونی که داره شن میریزه رو پاتون اونی که عینک زده سوار موتور شده و در نهایت اون ضد حاله اساسی که به مامان و بابا زده .ایول کلی خندیدم . فریده جون همشون همینن.
فریده
پاسخ
ممنون عزیزم ، جای دوستان گلی مثل شما اونجا خیلی خالی بود . عکس منو یادت رفت لایک کنی .
عشق يعني ...
1 دی 93 9:10
به به به این می گن یه پست پر محتوا و توووووووووووووپ. ادم کلی لذت میبره . البته من روزی که پست ات و گذاشتی اومدم و سریع عکس ها رو نگاه کردم و رفتم چون وقت خوندن نداشتم دامادمو دیدم که حسابی بهش خوش گذرونده و شما هم که ماشاله کم نیاوردی. می گم شما که این قدر عاشق موتوری یه موتور بخر و دیگه پای پیاده نرو سر کار. فقط از این سبد داراش بخری که داماد منو بزاری تو سبد بشینه برم یه بار دیگه این جارو با دقت تمام بخونم و بیام
فریده
پاسخ
اونجا که بودیم قیمت این موتور برقی ها رو پرسیدیم تقریباً نزدیک دو میلیون بود . حالا حساب کن ما داشته باشیم دیگه هیچ کدوممون اداره نمی ریم فقط می خواهیم با موتور دور بزنیم .
عشق يعني ...
1 دی 93 9:15
برو از بالا عکس ها رو بشمار، عکس ششم که پرهام و آقای پدر با هم هستن چه قدر پرهام خوشگل افتاده یه لحظه فکر کردم دختره . با خودم گفتم ببین این فریده یه دخترم داشته رو نکرده . ترسیده من برای خودم بگیرمش. وای اگر پرواز من این قدر با تاخیر میبود و مجبور می شدم یه روز دیرتر برگردم حسابی حالمون گرفته میشد . چون جناب همسر بنده کلی استرسی هستن و رو کارهاش کلی حساب باز می کنه. من بارها قشم رفتم اما کیش نرفتم هر دفعه هم با خودم می گم این دفعه کشتی تفریحی و قواصی می رم اما هر بار یه مشکلی بوده و نتونستم برم . کلا کسی و ندیدم خیلی از کشتی تفریحی تعریف کنه. اصلا کشتی تفریحی تو ایران که خوش نمی گذره باید بری اون ور آب سوار کشتی بشی.
فریده
پاسخ
محمد هم همیشه همین جوره ولی اینبار خیلی راحت با این قصیه برخورد کرد . منم کیش بار اولم بود که می رفتم به نظرم نسبت به قشم کمتر می تونی خرید داشته باشی ولی بیشتر می تونی تفریح می کنی . باید یه جیب پرپول داشته باشی که همین جور خرج کنی .
عشق يعني ...
1 دی 93 9:18
این قایق که زیر آبه و ماهی ها رو میبینی خیلی باحال بود کلی حال کردم . الهی بگردم پرهام و ماشاله یه ذره هوش نداره دامادم کلااااااااااااا باهوشه فداش بشم تریپ اش و عینک اش من و کشته این عروسک های کنار ساحل چه باحالن . در ضمن اون خانوم خوش تیپه که رو موتور نشته هم دل ما رو برده منم وقتی یه جایی میرم همش فکر می کنم سوسک و عنکبوت داره و چون خیلی بهش فکر می کنم توهم می زنم . خواب می بینم . تازه الانم که در موردش حرف زدم باز شب خواب سوسک میبینم و با جیق و داد از خواب می پرم
فریده
پاسخ
دامادت خیلی خیلی سوسول تشریف داره ، می گه آفتاب تو چشمامه ، عینک بده اولین باری که براش عینک آفتابی خریدم گفتم یه جنس ارزون قیمت بگیرم که می شکنه ، اونوقت دلم می سوزه ولی همچون مواظب عینکش بود که خراب نشه که خدا می دونه . اون خانم خوشتیپه منم اااااااااا. مادر شوهر دخترت . ماشاءالله بزنم به تخته می آید پنجاه سالم باشه
عشق يعني ...
1 دی 93 9:19
همه ی عکس هاتون فوق العاده شده . به زنم به تخته یه خانواده با کلاس و خوشگل و خوش تیپ . که البته همه ی عکس ها رو بزاریم کنار فقط یه عکس تون یه چیزه دیگه است . فهمیدی که کدوم و می گم ؟؟؟ همون عکس سه نفره عاشقانه تون که با وجود پرهام عالی شده . در ضمن روم به دیوار اما باید بگم که شما و آقای همسری گند زدین به عکس پرهام
فریده
پاسخ
حالا نشستنش هیچی ، نگاه به قیافه اش بکن ، نگاه به لباش بکن ، الکی از دامادت تعریف نکن که هر چی بگی بازم می گم گنده زده به عکس عاشقانمون
مامان ِ یسنا
1 دی 93 10:41
سلام عزیزم. جنوب این فصل سال خیلی خوبه. بخصوص کیش. عکسا همه عالی بودن. مارو هم هوایی کردی. یه برنامه ریزی باید بشه اساسی. خیلی دوس دارم کیش و قشم رو.
فریده
پاسخ
هوا عالی بود ، حتماً برید ، حسابی بهتون خوش می گذره . اتفاقا اونجا که بودیم خیلی ها از شمال و آذربایجان آمده بودن .
مامان
1 دی 93 13:15
سلام فریده جونم.خوبی.پرهام گلم خوبه؟ به به چقدر لذت بردم از دیدن این پست، خاطره های خوش کیش برام زنده شد. انصافا هیچ سفری به اندازه کیش بهمون خوش نگذشت. خوشحالم سفر به این خوبی رفتید و حسابی خوش گذروندید. وای فریده دیدی موتور برقی چه کیفی داره؟ یعنی عاشقش بودم. هزار ماشاالله بهت خوش تیپ.باکلاس.یه لحظه فکر کردم مجسمه ست بسکه بانمک بود عکست. عکس های عشقولانه هم خیلی قشنگ بود. به به توفیق اجباری هم نصیبتون شد و بیشتر موندید. خوب کاری کردی خرید نکردی قیمتها هیچ فرقی با اینجا هم نداشت.کلا توی سفر بیشتر تفریح کنی بهتره تا خرید.وقت واسه خرید همیشه وقت هست.اما برای استراحت و تفریح این مدلی نه. همیشه به سفر باشید و لحظه های خوشی رو سپری کنید. خوشحالم توی کیش یاد ما افتادی و تجربه شیرین ما رو تجربه کردی
فریده
پاسخ
اونجا که همش به یادت بودم ، پاراسل که سوار شدیم ، غواصی . پاراسل خیلی دوست داشتم با محمد سوار بشم ولی ترسیدم که پرهام آروم نگیره . موتور سواری که دیگه نگو . توفیق اجباری که عالی بود ، حسابی لذت بردیم ، باور کن ولمون می کردند همون جا می موندیم ، کجا بهتر از اونجا . هوا عالی بود ، جامون هم خوب بود . ممنون از توضیحات مفصلی که توی وبلاگ امیرحسین جان داده بودی
مامان فهیمه
1 دی 93 17:43
وای ببخشید خودت که عاااالی بودی لاااااااااااااااااایک
فریده
پاسخ
شوخی کردم با این حال ممنون از لایکاااااااا
مامانی کسرا
1 دی 93 19:15
خیلی خوشحالم اینقدر بهتون خوش گذشته، انشالله همیشه در سفر و خوشی، چقدر خوب که آفتاب داشته و حسابی استراحت کردین اون خانم که خیلی خیلی قابل تعریف هستن،اما زبان ما قاصر است از وصف جماااااااااال همیشه خوش باشید
فریده
پاسخ
ما رو شرمنده نفرمایید . اونجا تا دلت بخواد آفتاب داشت ، تازه ما بهترین موقع سال رفته بودیم . جای دوستان خوبی مثل شما اونجا واقعاً خالی بود .
بابا و مامان
2 دی 93 3:09
سلام عزیزم خیلی خوبه که بهتون خوش گذشته همیشه خوش باشید و سلامت عکسها عالیع عزیزم بخصوص عکس سه نفرتون به نظر من که هیچ اشکالی نداره خیلیم قشنگه همیشه دلتون و لبتون خندان باشه
فریده
پاسخ
مرسی عزیزم ،ممنون از دعای قشنگی که برامون کردی ، امیدوارم خانواده شما هم همیشه شاد باشند و سلامت .
ماه پیشونی
2 دی 93 13:19
سلام بسیار لذت برم از پستتون خوشحال میشم به منم سر بزنید بوس برای پرهام
فریده
پاسخ
ممنونم ، حتماً می آم
مامان بردیا اریایی
3 دی 93 8:29
ایشالله همیشه به گردش ماشالله به این گل پسر ناز خیلی بامزه است براش اسپند دود کنین حتمأ
فریده
پاسخ
مرسی عزیزم . با اجازه شما رو لینک می کنم
زهرا مامان ایلیا جون
4 دی 93 3:06
همیشه خوش باشی دوست خووووبم لذت بردم از عکسها
فریده
پاسخ
ممنون عزیزم
مهسا
5 دی 93 13:54
به به خانم خوشتیپ. خانم خوشگله حسابی خوش گذشته.. قرمز چقدر بهت می یاد. اون مجسمه ها خیلی قشنگ و گنده بودن خوشم اومد. عکسه چقدر رویایی و عشقولانه بود. همیشه شاد و خوش و سلامت باشید عزیزم.
فریده
پاسخ
ممنونم ، آره رنگ های تند به من بیشتر می آید. جای شما خیلی خیلی خالی بود ، از اون عکس نگو که هر وقت می بینم کلی می خندنم .
مامان فهیمه
7 دی 93 9:16
خصوصی خانمی...
مامانی غزل جون
10 دی 93 8:55
عکس عاشونتون مارو کشته چه سفرنامه کاملی بود من که میخوندم و عکس هارو میدیدم حسابی لذت بردم ایشالله همیشه به شادی و سلامتی باشه همیشه خوش باشید دوست گلم
فریده
پاسخ
مرسی دوست خوبم، عکس عاشقانمون واقعاً عاشقانه شده با حضور گرم پرهام. انشاالله جور بشه با همدیگه سفر کنیم .