پرهام پرهام ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

پرهام مهربونم

پرهام نامرد

1391/4/18 13:37
نویسنده : فریده
484 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی از سر کار می روم خونه تو راه دعا می کنم بیدار باشه که بتونم باهاش بازی کنم و نازش رو بکشم اون وقت می رسم خونه می بینم حتی بغلم هم نمی آید و می پره بغل مامان .

با خودم فکر می کنم حتما چون از صبح نبودم اینجوری می کنه ولی می بینم نه ، محمد که می آد می پره بغل محمد . بعدم بهم می خنده .  نامرد روزگار

مامان هر جا می ره اونم پشت سرشه . پشت سرش می ره داخل آشپزخانه ،‌هال ،‌اتاق و حتی دستشویی.

ظهرا مامان پرهام رو می آره داخل اتاق و در رو می بنده اونم گریه می کنه و می زنه داخل در که بیا در و باز کن و همین طور غر می زنه .

 mix_072.gif (11519 bytes)

آغا می گه داره فحش می ده که چرا منو تنها گذاشتی انگار من برگ چغندرم .

هرچی بهش می گم مامان من تو رو حامله بودم ،‌شکم من به خاطر تو پاره شده ،‌من تو رو دنیا آوردم هیچی نمی فهمه .

 یا مامان یا محمد .

یه جایی که من و محمد نشسته باشیم می گرده و می ره بغل محمد و مجبورش می کنه اونو بگردونه .

شاید حق داشته باشه تمام کارای بدش با منه . من پاشو عوض می کنم . من بهش غذا می دم (که خیلی هم بدش می آید) اون وقت وقتی تمیز و مرتب شد محمد بغلش می کنه ،‌باهاش بازی می کنه و بیرونش می بره .

بعد من آدم بده هستم و محمد آدم خوبه .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

aaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa
20 تیر 91 22:46
hamishe hamine mamana hamishe mazlom vaghe mishan bikhiyal inham migazare khodeto narahat nakon belakhare parhamam bozorg mishe


مرسی از لطف شما دوست عزیز
manoos
27 تیر 91 5:41
v hich-kesi be andazeye to too donya parham ro doost nadareh v vaseye parham az khodesh nemigozarad

hich-kas

bache hamine
por tavan bashi v por energy


مرسی منصوره جان ، امیدوارم کردی بعضی مواقع می گم شاید تقصیر من باشه