عسکهای یک سالگی پرهام
دوست داشتم زمانی که تولد یک سالگی پرهام هست اونو به آتلیه ببرم و ازش عکس بگیرم ولی وقتی خوب فکر کردیم دیدیم خسته می شه و موقع تولدش بهانه گیری می کنه به خاطر همین تقریبا با 2 ماه تاخیر (28 مرداد ) با عمه فرح ، فرزانه و محمد پرهام رو به آتلیه کلبه که از آشناهای عمه فرح بود و توی مرودشت آتلیه داشت بردیم و کلی ازش عکس گرفتیم .
فرح از قبل با سحر که مسئول آتلیه بود هماهنگ کرد . ماه رمضان بود پرهام رو خوابوندم که حسابی استراحت کرده باشه . پشت ماشین رو پر کردیم از اسباب بازیهای پرهام که هیچکدوم هم مورد استفاده قرار نگرفت و خلاصه حرکت کردیم به سمت مرودشت .
توی راه به پرهام غذا دادیم که حسابی شارژ باشه . بیچاره سحر ، مسئول آتلیه خودش 2 ماهه حامله بود ولی کلی عکس از پرهام گرفت و پرهام هم خداییش خیلی همکاری کرد . زمانی که به خونه رسیدیم ساعت 10:30 شب بود و ما هنوز افطار نکرده بودیم .بیچاره عمه فرح و فرزانه جون هم به پای ما سوختند.
همون شب از تلویزیون اعلام شد که فردا عید فطر هست و کلی خوشحال شدیم .
خیلی دوست داشتم زودتر عکسای پرهام رو ببینم تا اینکه فرزانه به مرودشت رفت و قرار شد عکسا رو از سحر بگیره و برامون بیاره .
خونه آغا بودیم که فرزانه زنگ زد که ما تو راهیم و می آییم خونه تون . با محمد و پرهام سریع حرکت کردیم وقتی خواستیم عکسا را ببینم لب تاپ محمد جواب نمی داد. روی تلویزیون هم جواب نداد تا اینکه فرهاد رفت و از خونه خودشون لب تابش رو آورد و عکسای پسر گلم رو دیدم . خوب شده بود . همون جا فرزانه عکساشو گلچین کرد که چاپش کنیم .
با محمد تصمیم گرفتیم چند تا از عکسای دوران حاملگیم که با هم گرفته بودیم به اضافه عکسای زمان تولد پرهام ، عکسای شش ماهگیش و همین عکسای یک سالگیش رو براش یه آلبوم ایتالیایی کنیم که هر وقت بزرگ شد به آلبومش نگاه کنه و ببینه که مامان و باباش چقدر دوسش دارند. و چقدر براش وقت و انرژی گذاشتند.
به هرحال عکسا رو آماده کردیم با محمد راجع به عکسا کلی نظر دادیم و همگی رو جمع کردیم و به آتلیه سحر بردیم تا براش یه آلبوم کنه .
فعلا چند تا از عکسای یکسالگیش که روتوش نشده می ذارم .
عکسای لختی پرهام خیلی قشنگ شده بود جوری که دلمون نمی آمد هیچ کدوم رو حذف کنیم .
اینم یکی از عکسای پرهام که با تاپ و شورت تولدش گرفته .
یه عکس هنری با لباس چینی که خیلی هم بهش می آید .
من از این عکس خیلی خوشم می آید.
مرد من با لباس چینی .
پرهام با نگاه شیطنت آمیز .
دوست دارم پسر گلم .