پرهام پرهام ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

پرهام مهربونم

همبازی های پرهام

1391/9/8 7:37
نویسنده : فریده
827 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز (26/8/91) بچه ها همگی خونه آغا بودند. جمعه بود ولی ما مهمان داشتیم و خونه خودمون موندیم .

زهرا مرتب  زنگ می زد و می گفت :  عمه کی پرهام رو می آری ؟ و ما هم بهش قول دادیم همین که مهمانها رفتند  برویم خونه آغا .

غلامرضا به همراه خانواده آقای طبیبی ساعت 7 شب آمدند. پرهام با غلامرضا کلی بازی کرد که این وسط یه لیوان هم شکست . وقتی رفتند  ما هم آماده شدیم و حرکت کردیم به سمت خونه آغا ساعت تقریبا 10 شب بود . توی راه دیدم پرهام خمیازه می کشه . یه کم که طول کشید دیدم خوابید .  از بس با غلامرضا بازی کرده بود حسابی خسته شده بود . گفتم مامان بخواب ولی حسابی زهرا غصه می خوره این همه منتظرت بوده و حالا هم که خوابیدی . به خونه آغا که رسیدیم همین که زنگ زدم زهرا سریع در رو باز کرد و دوید که بیاد پیش پرهام .

آروم گفتم : عمه ،  پرهام خوابه رختخوابش رو آماده کن . زهرا با ناراحتی گفت عمه خوابیده همین که این حرف رو زد پرهام چشماش باز شد و برای زهرا خندید . دیگه بیدار شد و شروع کرد با زهرا بازی کردن . همین که زهرا می نشست اونو هل می داد که بلند شو و شروع می کرد به جیغ زدن . اگه که زهرا توجه نمی کرد با دست می زدش . حسابی زهرا رو خسته کرد .

ساعت تقریبا 12 بود که دیگه گفتم  باید دوتایی شما بخوابید . ولی مگه خوابش می برد می رفت بالای سر زهرا و موهاشو می کشید . ده دفعه اونو توی رختخوابش خوابوندم ,ولی سریع بلند می شد و می رفت سراغ زهرا که  بلند شو . بچه تا ساعت 2 نصف شب بیدار بود زهرا هم از خدا خواسته همین که پرهام می رفت سراغش شروع می کرد به خندیدن و صدای زیبا بود که زهرا بخواب فردا باید بروی مدرسه .

این بلا رو خونه آقای  هاشم پور  سر فیروزه و کیمیا می آره و حسابی اونارو خسته می کنه .

همین که فیروزه می شینه اونو می کشه که بلند شو و اگه بلند نشه بهش می زنه .

ولی اگر هم که باهاش بازی کنند دیگه کاری به هیچ کس نداره .

با بچه ها میونه خیلی خوبی داره و خیلی زود با بچه ها دوست می شه حتی اگه توی خیابان یه بچه ببینه سریع به سمتش می ره .

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

manoos
30 آبان 91 3:30
salam Farideh jan, mibinam ke pesaret az hamin alan dareh ba dokh-tar-ha mipareh!!! khosh-salighe ham ke hast .... . migam vajeb shod ke ba amir0-hosin na tanha dar yek madresh bashand, balke dar yek danesh-gah ham bashand, ta oon az in movazebat koneh, hahaaaa movazebe khodetoon bashin felan
ثمین
3 آذر 91 18:01
سلام به همه دوستان دنیای نفیس عزاداریهاتون قبول باشه! تا روز عاشورا قراره دیگه پست جدید نزاریم و این پست رو آپ کنم!! یعنی شما لطف میکنید و عکسای کوچولوهای محرمی تون رو میفرستید تا با نام خودتون اینجا به یادگار بزاریم و یه آلبوم زیبا به نام محرم 91 ثبت کنیم. اگه موافقید یاعلی! هر نفر یک عکس میتونه بفرسته ولی اگه لباس فرق داشت اشکال نداره دوباره عکس بده!! از شام قریبان دیگه این پست آپ نخواهد شد! در روز یکشنبه 5آذر - 10محرم مسابقه بهترین عکس داریم(درقسمت نظرات رای میدین و هر وبلاگ حق دو رای داره) که عکس برنده رو تا آخر ماه محرم در پست ثابت وبلاگ میزاریم(جای عکسی که الان هست) و عکس رو به وبلاگ برنده لینک میکنیم! در ضمن باید در وبلاگ خودتون هم لینک این پست رو بزارید تا عکستون ثبت شه! اینم لینک این صفحه: آلبوم کودکان محرم 91 http://2nyaienafis.niniweblog.com/post1409.php منتظرتون هستم