پرهام و مسابقه نی نی وبلاگ
سلام به دوست خوبم مامان جون کسرا که منو به مسابقه دعوت کردن و گله هم داشتن که چرا من انگیزمو از نوشتن وبلاگ پرهام ننوشتم . خوب یکی از دلایل های من اینه که همیشه از کمبود وقت حرف بزنم و بگم وقت نداشتم و یکی دیگه اینکه اصولا من دوست وبلاگی بجز شما ندارم و به نظرم امد که نتونم به کسی پیغام بدم و این گردش ادامه پیدا کنه ولی به هر حال خودم دلیلم از نوشتن وبلاگ رو می نویسم.
خوب من برای پرهام وبلاگ درست کردم در حالی که می دونم پرهام بزرگ که بشه اصلا نگاهی هم به وبلاگش نمی دازه و به خودش می گه بابا بی خیال مامان من چقدر بی کار بوده که نشسته و این مطالب رو نوشته . یا به قول شیرازی بابا حال داری ها این خاطره ها رو بخونم که چطو بشه .
ولیکن من می نویسم:
اول به دلیل اینکه شوهرم خیلی از این کار خوشش آمد و تشویقم کرد که وبلاگ پرهام رو ادامه بدم . پس به خاطر بابای پرهام .
دوم اینکه عمه پرهام ( منصوره ) که ایران نبود مرتب وبلاگ پرهام رو می خوند و خیلی از وبلاگ پرهام استقبال کرد و خوشش آمد . پس به خاطر عمه پرهام و یا شاید عمه های پرهام و دختر عمه های پرهام . که هر وقت منو می دیدند می گفتند وبلاگ پرهام رو خوندیم .
سوم اینکه مامان پرهام که خودم باشم همیشه دوست داشتم یه دفتر خاطرات داشته باشم ولی نمی شد ولی وقتی با نی نی وبلاگ آشنا شدم دیدم بهترین دفتر خاطرات که می تونم داشته باشم همین هست.
پس به خاطر بابا ، عمه ها و مامان پرهام این وبلاگ رو می نویسم .
دوستانی که معرفی می کنم که ان شاءا... ادامه بدهند شامل
1- مه یاس خانم خوشکل با وبلاگ عشق مامان و بابا
2- رونیکا جان با وبلاگ رونیکا فینگیلی
3- آقا ایلیا با وبلاگ پسرمون ایلیا