پرهام پرهام ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

پرهام مهربونم

ماجرای خواب دیدن زن همسایه

1391/2/11 13:11
نویسنده : فریده
2,438 بازدید
اشتراک گذاری

یه روز یکی از همسایه های مادر بزرگ (مامان محمد ) به خونشون آمده بود  و گفته بود دیشب حبیب (بابا بزرگ که تقریباً دو ماه بود فوت کرده بود ) به خوابم آمد و گفت به مامان حمید بگو محمد یه پسر گیرش می آد به اسم علی اکبر ،  یه پارچه سبز که خونه داریم  به کمرش ببند و ایام عاشورا ببریدش هیات .

niniweblog.com

اون زمان ما نه قصد بچه دار شدن داشتیم و نه می خواستیم به این زودی ها بچه دار شیم . وقتی اینو شنیدیم کلی خندیدیم و گفتیم آغا اون دنیا هم بخش سونوگرافی کار می کنه .نیشخند

آغا خدا بیامرز بچه خیلی دوست داشت همیشه من و مریم رو تشویق می کرد که بچه دار بشیم مخصوصاً از پسر خوشش می آمد .  بعد از فوتش من و مریم هر دو حامله شدیم ،  هر دو هم پسر گیرمون آمد .

فکر کنم   niniweblog.com    رفته اون دنیا پارتی بازی کرده .

پرهام نوه یازدهم خانواده هاشم پور و نوه چهارم خانواده ابراهیمی است.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)