پرهام پرهام ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

پرهام مهربونم

ماجرای خواب دیدن زن همسایه

یه روز یکی از همسایه های مادر بزرگ (مامان محمد ) به خونشون آمده بود  و گفته بود دیشب حبیب (بابا بزرگ که تقریباً دو ماه بود فوت کرده بود ) به خوابم آمد و گفت به مامان حمید بگو محمد یه پسر گیرش می آد به اسم علی اکبر ،  یه پارچه سبز که خونه داریم  به کمرش ببند و ایام عاشورا ببریدش هیات . اون زمان ما نه قصد بچه دار شدن داشتیم و نه می خواستیم به این زودی ها بچه دار شیم . وقتی اینو شنیدیم کلی خندیدیم و گفتیم آغا اون دنیا هم بخش سونوگرافی کار می کنه . آغا خدا بیامرز بچه خیلی دوست داشت همیشه من و مریم رو تشویق می کرد که بچه دار بشیم مخصوصاً از پسر خوشش می آمد .  بعد از فوتش من و مریم هر دو حامله شدیم ، &nb...
11 ارديبهشت 1391

آهای آهای خبردار پرهام آمد به بازار

آبان ماه  بود ، با محمد و خانوادش رفتیم ارسنجان . شب که شدبه محمد گفتم : محمد  من حامله ام .   گفت:  مگه می شه ، اشتباه می کنی . منم تقریبا مطمئن ،  هرچی دلم می خواست انار خوردم . توی آشپزخانه فرزانه ازم پرسید : زن دایی چقدر شکمت بزرگ شده . به شوخی گفتم آخه  بچه داخلش هست و با هم خندیدیم . چند روز بعد که آمدیم شیراز اولین کار که کردیم رفتیم داروخانه و بیبی چک گرفتیم . شب که چک کردم دیدم که بعععععله حامله ام .  اون روز پرهام هنوز یک ماهش هم نبود. فردا شب با محمد تصمیم گرفتیم پیش دکتر بریم و مطمئن بشیم . به محمد گفتم ما که کار خاصی نداریم پس پیش یه دکتر خلوت می رویم . رفتم پیش دکتر فریبا ناطق...
11 ارديبهشت 1391

انتخاب اسم

بعد از کلی گشتن به دنبال اسم من و محمد اسمی رو برای پسرمون انتخاب کردیم که هم معنی خوبی داشته باشه و هم به فامیل پسرم بیاد (پرهام هاشم پور ) یادمه از زمانی که متوجه شدم باردارم  یه کتاب اسم از همکارمون (خانم نوروز پور ) گرفتم و شروع کردم به دنبال اسم گشتن . اسم دخترونه زیاد پیدا کردم .از اسم باران بی نهایت خوشم می آمد ولی باران هاشم پور زیاد به هم نمی آمد بعد گفتم دریا ،‌دریا هاشم پور بازم بهتر بود. بیشتر دوست داشتم اسم طبیعت باشه مثل باران ، صحرا ، دریا . صدف . اسم پسرونه هم اول کسری  و رهام رو انتخاب کردم . محمد هم تقریبا موافق بود. محمد اسم مانی رو انتخاب کرد . محمد تمام اسمهای ثبت احوال با معنی و فراوانی اش رو ...
9 ارديبهشت 1391

معنی اسم پرهام

پرهام  یکی از قدیمی ترین اسم های پارسی است که به معنی فرشته خوبی هاست . از ریشه  کلمه پیر همه یا پدر همه گرفته شده است  .  پرهام بسیار شاد  هم معنی شده است . نام پارسی و کهن یکی از پیامبران اوللعزم است،  (قبل از اینکه ایرانیان به اسلام رو بیاورند حضرت ابراهیم در ایران به نام پرهام شناخته می شده .) عربی آن ابراهیم (برهان قاطع) و لاتین آن آبراهام و ترکی آن ابرام است. پرهام فردی بسیار بسیار ثروتمند در زمان بهرام گور بوده  
9 ارديبهشت 1391

خرید موکت

امروز شنبه  ٢ اردیبهشت ١٣٩١ چند روز پیش با محمد رفتیم و موکت خریدیم .آخر به این نتیجه رسیدیم که برای پرهام خطرناکه که کف هال و آشپزخانه سرامیک باشه . دیروز هم که جمعه بود محمد با عمو امیر موکت رو چسبوندن. موکت قشنگی هست قهوه ای کم رنگ با شگل هایی به رنگ قهوه ای پررنگ . پرهام دیروز پسر خوبی بود صبح ساعت ١٠ و نیم بلند شد و خیلی عجیب تر اینکه محمد هم تا همین ساعت خوابیده بود . می گفت شب قبل نتونسته بخوابه . بعد که بیدار شد یه زرده تخم مرغ با دو پیمانه شیر خشک و دو تا بیسکویت خورد. کلا پسر خوبی بود مخصوصا شب که روی تخت کلی بازی کرد. ساعت ١١ هم حرکت کردیم و رفتیم به سمت خونه مامان بزرگ .     ...
2 ارديبهشت 1391

راه اندازی وبلاگ پرهام

سلام من امروز وبلاگ پرهام پسر مهربون مامان و بابا را راه اندازی کردم . به امید اینکه بتونم هر روز خاطرات پرهام رو داخلش ثبت کنم . از وقتی که حامله بودم دوست داشتم خاطراتی که سه نفری با هم داشتیم رو بنویسم ولی موفق نمی شدم تا اینکه این وبلاگ رو دیدم و تصمیم گرفتم خاطراتمون رو توی این وبلاگ ثبت کنم . اول اسم وبلاگ رو گذاشتم گل پسرم ولی بعد که با محمد صحبت کردم تصمیم گرفتیم اسم وبلاگ را پرهام پسر مهربون مامان و بابا بذاریم . آخه از وقتی پرهام  کوچیک بود من او  رو پسر مهربونم صدا می کردم که همه می خندیدند و می گفتن آخه چه مهربونی از اون دیدی . ...
1 ارديبهشت 1391